ما علاقهمنديم با توجه به سابقه شجريان و مهارتها و تواناييهاي او مردم بتوانند از هنرش استفاده کنند. اين جزو علايق ما است.
آقاي وزير! الان در حوزه فرهنگ، ما هم مشکلات و مسائل را ميدانيم و هم غايتي که مدنظر است. اما روشها مختلف است. روش اصلي را چه ارگاني بايد تعيين کند؟ آيا حوزههاي علميه ما نتوانستند تبيين بکنند؟ يا نه به فرمايش رهبري معظم انقلاب، خيمه فرماندهي حوزه فرهنگ که شوراي عالي فرهنگي است نتواسته مسير را مشخص کند؟ و حالا اگر فرض بگيريم همه وزراي فرهنگ بعد از انقلاب، همين جا در اين اتاق دور هم جمع باشند همه نظرات متفاوتي دارند ولي چرا تا به حال براي مواجهه با پديدههاي فرهنگي به يک روش واحد نرسيديم؟ مثلا در رابطه با مقوله بيحجابي و بدحجابي چرا ما به نتيجه واحد نرسيديم؟ چه کسي کمکاري کرده که اين روشها تبيين نشدهاند؟
من کمکارياي در اين زمينه نميبينم، بلکه پيچيدگي مقوله ميبينم. الان شوراي فرهنگ عمومي بيش از ٣٠ نفر عضو دارد که هر دو هفته يکبار دور هم جمع ميشوند. عموم مسائلي که در آن مطرح ميشود به فرهنگ عمومي مربوط ميشود؛ از جمله سبک زندگي ايراني و اسلامي که مقام معظم رهبري هم روي آن تاکيد داشتند. در همين جمع برخي صاحبنظران هستند که به لحاظ شخصيت حقيقيشان شرکت ميکنند و تعدادي هم به عنوان نماينده دستگاههاي اجرايي شرکت ميکنند.
همه آنها ملتزم هستند چارچوبي را که رهبري تاييد کردهاند را تحقق ببخشند ولي در روشهايي که بايد اعمال بشود براي تحقق اين امر، قطعا ديدگاهها و نظرات مختلفي وجود دارد بايد با تبادل نظر و بحث به يک راهحلي رسيد. بعد هم راهحلها نسبي است.
هيچوقت به راهحل مطلق نميتوانيد دست پيدا کنيد. چون عواملي که تاثيرگذار در فرهنگ يک جامعه است، يکي دو تا نيست؛ عوامل متفاوت و بسيار گستردهيي است. مثلا يک عامل ممکن است چاپ کتابهاي نامناسب باشد که بر فرهنگ اثر ميگذارد.
عامل ديگر برخي فيلمهاي سينمايي است. فرد ديگري معتقد است مشکل از برخي کنسرتها است يا عامل ديگر شبکههاي ماهوارهيي يا فضاي مجازي است و يا رفت و آمد شهروندان به خارج از کشور و ديدن شرايط خارج تاثير ميگذارد. پس عوامل تاثيرگذار بسيار زياد است و حتي مراکز علمي و پژوهشي که وارد اين مقوله ميشوند در پژوهشهاي علمي و اجتماعي خود در برداشتشان از اين عوامل متفاوت فکر ميکنند و اينها همه به خاطر پيچيدگي مقوله فرهنگ است.
آقاي وزير! بحثي که مطرح کرديد جالب است. به نظر ميرسد در موضوع فقه سنتي و فقه پويا برخي فقها و حوزههاي علميه ما در حوزه فرهنگ که مصاديق مشخصي دارد مانند شعر، ادبيات، سينما هنوز که هنوز است و ٣٥ سال از انقلاب ميگذرد رودربايستي دارند و ورود جدي و بهروز نداشتهاند. به نظر ميرسد در اين حوزه فقهي رهبر انقلاب به تنهايي دارند بار را بر دوش ميکشند. نظر شما چيست؟
به نکته خوبي شما اشاره کرديد که ما را به بحث نزديک ميکند. به هر حال خود اجتهاد در فقه امري است که براي ما به عنوان شيعه اماميه يک اصل است اگر اين نباشد ما نميتوانيم بفهميم فقهي را که پيامبر عرضه کردند و ائمه معصومين (عليهمالسلام) به دنبالش بودند دقيقا چه بوده و چگونه ميشود اين را در شرايط موجود خودمان پياده بکنيم؟ اصلا امتياز شيعه اين است که حوزههاي علميه، دنبال اجتهاد بودهاند؛ به اين معنا که برداشتي که از کتاب و سنت ميکنند را با مقتضيات روز تطبيق بدهند و احکام الهي را از آن استخراج کنند. ولي در همين امر هم شما ميبينيد که چقدر مجتهدان بزرگ و فقيهان برجسته در برخي مسائل فقهي با هم اختلاف نظر دارند. شما گاهي ديدهايد بعضي از عوام ميگويند علما بنشينند دور هم و با هم توافق کنند و همه يک نظر بدهند اين هم جزو همان پيچيدگيهاست.
پيچيدگيهاي فردي فقها است يا...؟
نه، پيچيدگيهاي واقعي است. يعني ما الان حدود ١٣٠٠ سال با دوران ائمه (عليهم السلام) فاصله داريم. در طول زمان خود پيامبر(ص) و بعد از آن در دوران ائمه(ع)، حوادث زيادي گذشته است. آنچه امروز به عنوان سنت از آنها به دست ما رسيده مجموعه روايات رطب و يابسي است که بعضي از آنها درست است و بعضي تحريف شده است.
بعضي درست نقل شده و بعضي نه. افرادي مثل ابوهريره که چندصد هزار حديث جعل کردهاند و به پيامبر(ص) و ديگران نسبت دادهاند و يا در دوران خود ائمه(ع) کلماتي که از ائمه(ع) صادر شده گاهي با هم متفاوت است.
يعني مسالهيي را فردي از امام صادق(ع) ميپرسد، امام(ع) يک جور جواب ميدهند و همان مساله را فرد ديگري ميپرسد و امام(ع) جور ديگري جواب ميدهند و اين کار مجتهد است که تشخيص بدهد که اين دو جواب داده شده که هر دو سلسله سندش هم درست است و هر دو هم از حضرت صادر شده کدامش درست است و کدام نظر واقعي امام(ع) بوده است؟
اين تحقيق و تتبع کار مجتهد است و در مسائل خيلي روشنتر و بارزتر ما هنوز نتوانستمايم به يک چارچوب مشخص برسيم که افراد بتوانند روي آن قسم بخورند که حکم قطعي اسلام اين است و بايد اينگونه عمل کرد. براي مثال قبل از انقلاب با بعضي از اساتيد بزرگي که در حوزه صحبت ميکرديم به ما تاکيد ميکردند که بايد درس بخوانيم و آشنا بشويم با فقه و فلسفه و علوم روز.
من يادم است سال ٤٧ يا ٤٨ يکي از اساتيد ميگفت فرض کنيد الان اين رژيم سرنگون شد و حکومت دست شما افتاد و گفتند بفرماييد اداره کنيد. اقتصاد و سياست خارجي را چطور اداره ميکنيد؟ ما الان حدود ٣٥ سال از انقلاب آيا توانستهايم بانکداري اسلامي را تعريف دقيق و اجرا کنيم؟ آيا واقعا اين بانکداري ما اسلامي است يا ربوي؟ جواب مشخص است.
ما در مسائل اقتصادي که پيچيدگياش کمتر از مسائل فرهنگي است و اصولش در اسلام موجود است و کتابهاي فراوان و فقه پويا در اين زمينه داريم، نتوانستهايم به چارچوبي برسيم که متناسب با مقتضيات روز عمل کنيم.
بانکداري در دنياي امروز امري اجتنابناپذير است و ديگر زمان نقل و انتقال و برداشت پول از طريق صندوق يا کيسه پول گذشته است. در حال حاضر ميتوان اين سرمايهها را در جهت توليد و پويايي اقتصاد به کار گرفت. اين را به عنوان مثال براي تقريب ذهن اشاره کردم.
در حوزههاي فرهنگي همين مسائل وجود دارد ولي بسيار پيچيدهتر چون خيلي مشهود نيست و بسياري از مسائل کيفي است. بنابراين طبيعي است که راهحلهاي مختلفي حتي از جانب صاحبنظران همفکر داده بشود. من معتقدم امروز اگر خود شهيد مطهري بود و ما هشت تا مطهري ميداشتيم، ممکن بود نوع برخورد و تحليلشان نسبت به مسائل فرهنگي و چگونگي استقرار فرهنگ اسلامي با همديگر تفاوتهايي داشته باشد.
يعني خيلي ساده ميتوانيم بگوييم که ما نسبت به سير تحولات فرهنگي و اجتماعي عصر هزاره سوم و عصر تجارت اطلاعات و عصر برداشته شدن مرزهاي فرهنگي جا ماندهايم؟
ميتوانيم بگوييم عقبماندگي دارند. جا ماندن يعني در جايي توقف کردن ولي ما عقبماندگي زيادي داريم. به هر حال خيلي از مسائل است که در آن ماندهايم و آنطور که بايد و شايد هنوز روشن نشده است. همين مساله موسيقي را ببينيد يک فقيهي اگر بخواهد واقعا نظر بدهد بايد در اين زمينه هم موضوع را خوب بشناسد، هم فقه اسلامي را خوب بشناسد، يعني بايد فقه و احکام اسلامي را بشناسد و موسيقي را هم بشناسد تا بتواند حکم آن را صادر کند.
اگر کسي در حوزه موسيقي نداند که ما چند تا دستگاه داريم چند تا رديف داريم و اصلا موسيقي چند نوع است يا اصلا گوش نکرده باشد طبيعتا نميتواند نظر بدهد. هر نظري بدهد نظر درستي نميتواند باشد. روي کليات هم نميشود نظر داد.
اين کمکاريها را چطور ميشود جبران کرد و اصلا آيا قابل جبران هست؟
بله، قطعا قابل جبران است. ما معتقديم که دين اسلام دين جهاني براي همه ادوار است و ابدي است و فقه پوياي شيعه ميتواند به طور دايمي متناسب با زمان و مکان خودش را تطبيق بدهد و احکام اسلامي را در هر زمان ميشود به عنوان يک مطلب راهگشا ارايه کرد و در اين شکي نيست.
خوشبختانه امروز حوزههاي علميه ما نسبت به ٣٠ سال قبل تحول کيفي پيدا کردهاند. اگر شما شخصيتي مثل مرحوم شهيد بهشتي يا مرحوم شهيد مطهري يا مرحوم شهيد مفتح يا شهيد باهنر را افراد برجستهيي ميبينيد دليل برجستگيشان چيست؟ آنچه من ميبينم تفاوت اينها با بقيه اين بود که آنان ضمن اينکه فرزند حوزه بودند و در حوزه درس خوانده بودند و با فقه اسلامي و مباني اسلامي و فلسفه اسلامي آشنا بودند در دانشگاهها هم بودند و حضور داشتند و نيازهاي روز را ميديدند و يکبعدي نبودند.
جامعهشناس خوبي بودند؟
بله. يعني توانسته بودند نيازهاي جامعه و جوانان کشور را خوب درک کنند و نيازهاي افراد دانشگاهي و فرهيخته و نخبگان جامعه را بشناسند. از اينرو آنها شخصيت همهجانبهيي داشتند. ديگران که برجستگي پيدا نکردند براي اين بود که يکجانبه بودند برخي از آنها در دهه ٤٠ يا ٥٠ افرادي بودند که خودشان را در مدرسهيي که درس ميخواندند يا تدريس ميکردند محصور کرده بودند. لذا نميدانستند در اطرافشان چه ميگذرد از اينرو نميتوانستند پاسخگوي نيازهاي جامعه باشند.
در اين دوره يعني در دو سه دهه گذشته کاري که، به خصوص در بحث وحدت حوزه و دانشگاه و نزديکي دانشگاهيان به روحانيت و حضور روحانيت در دانشگاهها و وجود مراکز تحقيقاتي مختلف در حوزه انجام شده، باعث شد که اين دو بخش به همديگر نزديک شوند و تا اندازه زيادي مراکز فقهي و علمي و حوزوي توانستهاند برخي پاسخهايي که براي اين نيازها هست را بيابند و يا دنبال کنند لذا خيلي با گذشته متفاوت است در عين حال ما خيلي فاصله داريم تا آن نقطه مطلوبي که امروز جامعه ما ميطلبد. ما يک جمعيت ٧٨ ميليوني داخل کشور و دو ميليون هم خارج از کشور داريم. بخشي از دنياي اسلام و به خصوص شيعياني که به نوعي نگاهشان به ايران است و انتظاراتي دارند بايد براي نيازهاي آنها هم نسخه بنويسيم. قطعا ما تا آن نقطه خيلي فاصله داريم و بايد تلاش کنيم تا بتوانيم پاسخگوي نيازهاي آنان باشيم.
آقاي وزير با توجه به سير تحولاتي که در حوزههاي علميه دارد اتفاق ميافتد که بخشي را اشاره کرديد به نظر شما با اين روند فکر ميکنيد ميتوانيم از اين فضا عبور بکنيم يا نه؟ خودتان هم فرموديد يک زاويههاي عجيبي وجود دارد بين نيازهاي تودههاي اجتماعي با آن چيزي که در حوزههاي علميه اتفاق ميافتد. فکر ميکنيد که با اين ابزار ميشود عبور کرد يا نه؟
بله قطعا ميشود عبور کرد. من بسيار خوشبين هستم. با نيروهايي به صحنه آمدهيي که هم درس خواندهاند و با مباني ديني ما آشنا هستند و شناختشان نسبت به اسلام و فلسفه اسلامي بالا رفته و در عين حال در متن جامعه حضور پيدا کردهاند.
در دهه ٤٠ و ٥٠ وقتي حوزه نجف را با حوزه قم مقايسه ميکرديم فاصلهشان بسيار زياد بود ولي کساني که در ايران درس ميخواندند، ماه محرم و صفر و رمضان گسيل ميشدند به سراسر کشور در روستاها و شهرها. از خلال منبرها و سخنرانيهايي که داشتند و ارتباطي که از نزديک با مردم داشتند نيازهاي مردم را درک ميکردند.
حوزه نجف عليرغم سابقه هزار سالهيي که داشت ولي افرادي که آنجا تدريس يا تحصيل ميکردند از نجف خارج نميشدند و نميدانستند در محيط پيرامونشان چه ميگذرد. مهم ارتباطاتي است که امروز برقرار است و ما ميبينيم که نهادي مثل جامعه المصطفي اين همه نيرو از خارج ميآورد و از آن طرف اين همه نيرو به دنيا صادر ميشود. اين نوع ارتباطات خودش در تقويت ذهن و فکر افراد بسيار ميتواند موثر واقع شود و در تشخيص نيازهاي جامعه ميتواند خيلي موثر عمل کند.
در اين يک سال و چهار ماهي که از عمر دولت ميگذرد و جنابعالي فرمان مديريت وزارت ارشاد را به عهده گرفتيد به چند تا از اهداف کوتاهمدت که در اين يکسال مدنظرتان بود، رسيديد و موانع پيش رويتان چه بود؟
ما يک برنامهيي را با بررسي و فکر و همچنين شناخت خودم با عنايت به سابقه پنج، شش سال کار در وزارتخانه تدوين کرديم. برنامه را به مجلس هم داديم. مجلس هم در واقع به اين برنامه راي داده است. تلاش کرديم در طول اين مدت به اين برنامه عمل بکنيم. منتها در هر حوزهيي که وارد ميشويم يک مجموعه موانع وجود دارد که برخي از آنها کماکان وجود دارد و در برخي از حوزهها توانستهايم موانع را برطرف بکنيم.
ميتوانيد مثال بزنيد؟
يکي از مباحث اساسي در حوزه کتاب بوده است. در اين حوزه تلاش کردهايم ضمن حفظ ارزشهاي اسلامي و توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري فضا را باز کنيم و براي کسانيکه ميخواهند قلم بزنند به دور از خردهگيريها و عيبجوييهاي بيجا فضاي اميد بخشي را ايجاد کنيم. فکر ميکنم که اين قسمت خوب پيش رفته است.
البته در حوزه کتاب هم مواردي بوده که با قوانين موجود سازگار نبوده يا با سياستهاي نظام سازگار نبوده است. جلوي اينها ايستاديم. نگذاشتيم غذاي مسمومي وارد جامعه شود. در واقع بيشتر توجه ما معطوف به آثاري بود که منطبق با ضوابط باشد نه اينکه صرفا به نويسنده نگاه کنيم و اثري را مميزي کنيم. بايد بگويم مميزها را مميزي کرديم.
آن ليست ٤٠٠ نفري که گفته شد ممنوعالقلمها بودند چه بود ؟
آن بحث ديگري است. در گذشته مجموعهيي از ناشران و نويسندگان بودند که گاهي به دلايل واهي يا روي ندانمکاري و ناآشنايي به آنان ايرادهاي نابجايي ميگرفتند و کتابهايشان بدون مجوز ميماند و طبيعتا باعث کاهش انگيزه افرادي که اهل قلم بودند و علاقه به تاليف داشتند، شد.
در اين حوزه هم با تعيين فردي آشنا به مباني مثل دکتر سيد عباس صالحي از يک طرف و انتخاب شخصيتهاي برجسته فرهنگي که مورد تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار گرفتند به عنوان هيات نظارت کار را به سوي ساماندهي اين حوزه سوق داديم.
در حوزه موسيقي آقاي شجريان را برنامهيي برايش نداريد که برگردد؟
آن را سخنگو جواب داده ديگر من نميخواهم وارد آن بشوم.
سخنگوي وزارت ارشاد جاي خودش، من از زبان خودتان ميخواهم بشنوم براي آقاي شجريان برنامهيي نداريد؟
کار ما نيست که آشتي بدهيم. بالاخره ايشان دو بعد دارد يکي بعد هنري است و کسي نميتواند برجستگي هنري ايشان را انکار کند و يک سري مسائل سياسي حول و حوش ايشان مطرح است که مباحث را قدري پيچيده کرده است. عملا اين کار به حوزه ما مربوط نميشود.
شما موافق بازگشتشان هستيد؟
ما علاقهمنديم با توجه به سابقه ايشان و مهارتها و تواناييهاي او مردم بتوانند از هنر ايشان استفاده کنند. اين جزو علايق ما است.
يکي از مهمترين مسائلي که طي اين سالها حاشيههاي زيادي را در جامعه به دنبال داشت بحث استفاده مردم از ماهواره و نحوه مقابله با اين پديده فرهنگي است. به عنوان وزير ارشاد چند درصد مردم کلانشهرها به ويژه مردم تهران ماهواره ميبينند؟ علت اين امر چيست؟ريشه اين مساله را کجا ميدانيد؟
ما الان براي استفاده از ماهواره و منع آن قانون داريم ولي اگر به اين نتيجه برسيم که قانون هم اشکالاتي دارد بايد برويم اشکالات قانونياش را برطرف کنيم. تا قانون هست همه بايد ملتزم به قانون باشند ولي نبايد کاري بکنيم که تلقي شود ٧٠ درصد مردم تهران که از ماهواره استفاده ميکنند قانونشکن هستند؟ اين امر ريشه در عدم توجه به تحولات دارد.
آقاي دکتر در جلسهيي که با آقاي يونسي مصاحبه ميکردم ميگفتند که دوستان مدرسه حقاني جلسه ماهانه دارند شما ميرويد جلسات را؟
نه من چهار سال است که نميروم. يعني در واقع از سال ٨٥ که به ماموريت خارج رفتم فرصت نيافتهام که بروم.
با کدام يک از آقازادهها ارتباط بهتري داريد؟ همدورهييهاي خودتان.
در بين همدورهييهاي من آقازاده به آن معنا نداريم. شايد بتوان گفت جناب آقاي احمدي ميانجي آقازاده مرحوم آيتالله احمدي ميانجي که در قوه قضاييه است ولي ارتباطمان کم است. ايشان از دوستاني است که از گذشته با هم رابطه داشته و پدرشان هم استاد ما بودهاند. با فرزندان شهيد بهشتي به خصوص دکتر محمدرضا بهشتي نيز دوستي داريم.
آقاي وزير شما از لحاظ سياسي به آقاي هاشمي نزديکتر هستيد يا به پدر؟
به جناب آقاي هاشمي.
چرا اينقدر فشار سياسي روي شما زياد است؟
فشار روي شخص من وجود ندارد.
مطالبات خاصي دارند ؟
بالاخره بعضيها اين دولت را دولت منتخب خودشان نميدانند و متاسفانه فکر ميکنند بايد کاري بکنند که اين دولت زمينگير شود تا نتواند کارش را انجام بدهد و ناموفق باشد. گاهي بعضي از خبرها را تحريف ميکنند، بعضي وقتها خبرهاي کذبي داده ميشود که ما مجبور ميشويم مداوم اطلاعرساني و آن را تکذيب کنيم.
مساله موسيقي را ببينيد يک فقيهي اگر بخواهد واقعا نظر بدهد بايد در اين زمينه هم موضوع را خوب بشناسد، هم فقه اسلامي را خوب بشناسد، يعني بايد فقه و احکام اسلامي را بشناسد و موسيقي را هم بشناسد تا بتواند حکم آن را صادر کند. اگر کسي در حوزه موسيقي نداند که ما چند تا دستگاه داريم چند تا رديف داريم و اصلا موسيقي چند نوع است يا اصلا گوش نکرده باشد طبيعتا نميتواند نظر بدهد. هر نظري بدهد نظر درستي نميتواند باشد. روي کليات هم نميشود نظر داد.
جا ماندن يعني در جايي توقف کردن ولي ما عقبماندگي زيادي داريم. به هر حال خيلي از مسائل است که در آن ماندهايم و آنطور که بايد و شايد هنوز روشن نشده است.
در حوزه کتاب تلاش کردهايم ضمن حفظ ارزشهاي اسلامي و توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري فضا را باز کنيم و براي کسانيکه ميخواهند قلم بزنند به دور از خردهگيريها و عيبجوييهاي بيجا فضاي اميد بخشي را ايجاد کنيم. فکر ميکنم که اين قسمت خوب پيش رفته است.
نبايد کاري بکنيم که تلقي شود ٧٠ درصد مردم تهران که از ماهواره استفاده ميکنند قانونشکن هستند؟
بعضيها اين دولت را دولت منتخب خودشان نميدانند و متاسفانه فکر ميکنند بايد کاري بکنند که اين دولت زمينگير شود تا نتواند کارش را انجام بدهد و ناموفق باشد.